مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانه است

چرا من انقدر سخت خوشحال میشم؟ خیلی وقته از ته دل نخندیدم. دلم واسه ذوق کردنام تنگ شده, واسه شاد و شنگول بودنام, واسه خلوتم با خودم. اصلا دلم واسه خودم تنگ شده. تازه دارم میفهمم چقدر از خودم غافل بودم. دیگه یادم رفته چی شادم میکنه.چی برام لذت بخشه. ارزشام چیان. من چرا انقدر از خودم دور شدم؟ سحر من بهت قول میدم بیشتر دوست داشته باشم. بیشتر بهت برسم. یعنی سعی ام و میکنم. من امشب کلا دلم تنگه, واسه خیلی چیزا تنگیده. میدونم دارم چرند میگم. بعد از یه روز کاری طولانی. خستگی جسم خستگی روح هم میاره. من فقط یه خورده دلم کوچولو شده, خوب میشم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد